غصه ای در دل من هست که در عالم نگنجد
آه و آه از این همه مستی که در جامم نگنجد...
(سین. عین). (آرام)
غصه ای در دل من هست که در عالم نگنجد
آه و آه از این همه مستی که در جامم نگنجد...
(سین. عین). (آرام)
زندگی مثل یه لیوان نوشیدنی می مونه
مهم نیست چه مزه ای داره!
وقتی تشنه باشی
ازش لذت می بری...
لیوان دلم که پرشد
باقی غصه هایم از گوشهٔ چشم
بر روی دفترم چکیدند!
بوی جوهر خودکار تیره رنگم با کاغذ های کاهی خیس خورده ام عجین شده بود
دفترم را ورق زدم
با این همه باران
عجیب نیست اگر واژه ای جوانه زده باشد...