لال شدم!

ضربه اش  آنقدر سهمگین بود که در عمق جانم رخنه کرد!

و رشته ی احساساتم را درید...

پس از نابودی چه بر جای می ماند؟

آن هم برای منی که جز قلب کوچکم هیچ نداشتم(:

و هیچ شدم!

و هیچ ماندم...

ضربه اش سهمگین بود!

دریاچه چشمانم را که خشکاند، 

آتش عشقم را که خاموش کرد، 

لال شدم...