از شما چه پنهان 

قصد کرده ام دوباره پی نوشتن را بگیرم

به تقریب دوسالی می شود که این وبلاگ نیمه خاموش است.

هر بار بعد از سه چهار ماه امده ام یک چراغ روشن کرده و دوباره رفته ام 

این بار اما عزمم را جزم کرده ام که بنویسم حتی اگر بی مفهوم ترین و مزخرف ترین نوشته ها متعلق به وبلاگ اینجانب باشد .

 

نسبت به دو یا حتی یک سال گذشته بیان خیلی خیلی خلوت تر شده است.

تقریبا 98 درصد وبلاگ هایی که دنبال کرده ام و دنبال میکنم یا به کلی خاموش شده اند یا به ندرت مطلبی منتشر می کنند.

و این برای من و برای تمام کسانی که مدتی روزهایشان را با بالا پایین  کردن صفحات وبلاگ ها سپری می کردند بسیار دردناک است.

خواستم بگویم دلم برای تک تکتان تنگ شده است.

برای علیرضایی که وبلاگم را از او دارم.

برای دلارامی که تک تک نوشته هایش را از بس خوانده بودم حفظ شده بودم

برای فائزه که صدای دلنشینش هنوز درگوشم می پیچد

برای عینک که نوشتن را از او یادگرفته ام

برای زری که اصلا نمی دانم کجاست و چکار میکند

برای امیررضا و شعر هایش

برای سوفی که خورشید را در نوشته هایش میدیدم.

پرای هر روز نوشتن های نجمه

برای استلا ی عاشق عدس پلو

برای فاطمه ای که دیگر نمی نویسد.

برای نسترن خوش ذوق

برای سین دال که فکر میکنم بیشترین کامنت هارا برای او گذاشته ام.

برای او که اولین دنبال کننده ی این وبلاگ زهوار در رفته بود

برای امیر و سه سلام پشت هر همش

و برای تک تک کسانی که اگر  تاصبح هم اسم هایشان را بنویسم تمام نمی شوند.

 

در پایان جا دارد یک تشکر ویژه بکنیم از همه ی انهایی که  هنوز جهاد نوشتن را در بیان نیمه جان ادامه می دهند.