گاهی فراموش می کنیم
فراموش می کنیم که قلب برای عشق ورزیدن است
نه انبار نفرت های کوچک و بزرگ.
فراموش می کنیم زندگی کردن را و لحظاتی طولانی گوشه ای می نشینیم و غصه ی دیروز و امروز و فردا را می خوریم
اصلا چه اهمیتی دارد که
پیرهن مان چه باشد؟
فرق میان بزرگ و کوچک چیست؟
زنی فاحشه چه کم از بانویی پاک دامن دارد؟
گاهی فراموش می کنیم
گاهی فراموش می کنیم که از تمام مان جز یادگاری خاکستری رنگ چیزی بر جای نمی ماند
و فراموش میکنیم لحظه های پوچی را که قسمت اعظم زمانمان را در خود فرو می برند
چرا آواز طوطی ها را به کلاغک های مشکی پوش ترجیح می دهیم؟
شاید همه مان فراموش کرده ایم!
(سین. عین.). (آرام)
امروز که داشتم قسمتی از سریال cosmos کیهان
رو میدیدم دقیقا پیش خود هی تکرارمیکردم که ما هیچیم
به اندازه یک نقطه هم نیستیم درکیهان
وبرای میلیون هاسال بعد که خورشید منفجر میشود
ما هم میلیون ها سال است که مرده ایم..
اما چه اهمیتی دارد.
چرا ازهمین حالا ازهمین قلب و همین روزها لذت نبریم
وزندگی را در هدف ها ومنافع مادی خلاصه میکنیم
واقعا زندگی کوتاه است وبه قول یوستین گاردر مثل یک فرصت
وما خوش شانس که این فرصت رابدست آوردیم
هرچند هرچقدر هم که سخت تلاش کنیم
گاهی ازین مسئله دورمیشویم و درحالت های انسانی خود گم میشویم!