لیوان دلم که پرشد

باقی غصه هایم از گوشهٔ چشم 

بر روی دفترم چکیدند!

 بوی جوهر خودکار تیره رنگم با کاغذ های کاهی خیس خورده ام عجین شده بود 

دفترم را ورق زدم 

با این همه باران 

عجیب نیست اگر واژه ای جوانه زده باشد...