در انتظار روی تو سفید گشته موی من

ز زخم هجرتت ببین چه پیر گشته روی من

به خاک غم فتاده ام بگیر لحظه ای مرا

کتاب و دفترم ببین که نیست صفحه ای مرا

مَه ای که شعله ور شود شبی ستاره می شود

بسوخت جان من کجا کسی دوباره می شود؟

از آن شبی که چشم تو ربود قلب و جان من

نخفت دیده ام دگر نداده دل امان من

جنون رسیده تا سرم بیا و درد من ببین

به زخم خود سری بزن عذار زرد من ببین

مگو که دل بریده ای مگو که خسته ای دگر

به جان رفته ام قسم مگو شکسته ای دگر

به شوق خسته ام نگر که بعد تو روانه شد

و حال خوب و تلخ من که قصه ی شبانه شد

جهان من بدون تو مثال تنگ خالی است

و تیرگی و تیرگی تمام رنگ قالی است 

 

 

(سپیده. عادلی پور).(آرام)