خندیدن را فراموش کرده ام پدر !
پرده پلک هایم که به سویی می رود در فراوانی اندوهم
اشک میریزم
همچنان که نمی دانم در عزای کدام غم می گریم.
خندیدن را فراموش کرده ام پدر !
پرده پلک هایم که به سویی می رود در فراوانی اندوهم
اشک میریزم
همچنان که نمی دانم در عزای کدام غم می گریم.
سلام.سلام.سلام
چه باید کرد با این همه غم پدر؟!...