من روشنی را برای چشم هایت آرزو کردم.
حال آنکه خود در منتهای تاریکی،
بی چراغ زیسته بودم...
من روشنی را برای چشم هایت آرزو کردم.
حال آنکه خود در منتهای تاریکی،
بی چراغ زیسته بودم...
آره منم متوجه این موضوع شدم و این تفاوت برام ملموس بود که حتی اون چیزی رو که خودش نداره و احتیاج داره بهش رو برای یه شخص دیگهای آرزو میکنه...
ولی باز همینم ارجحیت دادن میشه، حالت تو مثالی که من گفتم اون شوق نسبت به اون شخصه
توی نوشتهی تو ترجیح دادن اون شخص حتی به خود...
درکل برای عشق معانی زیاد و مختلفی هست
ولی به نظرم عشق اشتیاقه، نه بخشیدن
تلاش کردنه، نه نظاره کردن...
هنوزم که هنوزه بین علما در مورد عشق اختلافه😂🤦🏻♂️
فقط هرکسی از دید خودش نگاه میکنه، حالا چه درست چه غلط
وبلاگت جزو معدود وبلاگ هایی که تو بیان خیلی خاص پیگیر مطالبشم...
شاید به خاطر شعره، چمیدانم؟!
چقدر زیبا :)
یه متنی بود دقیق یادم نیست
ولی با این مضمون بود که میگفت منی که برای کسی قدم برنمیداشتم برای تو دویدم
این متن هم مصداق همونه