به نام آرام

صندوقچهٔ نوشته های او

چه با ما بکند؟

مست مستیم شب تیره چه با ما بکند ؟

گر شکستیم ندم گشته چه با ما بکند ؟

چون‌ که‌ بشکست چنین پنجرهٔ کوخک ما 

آه و افسوس سبب گشته چه با ما بکند ؟

 

(سین. عین). (آرام) 

۲۳ مرداد ۹۹ ۵ نظر
سفید

لبخند

غم اگر ز حد بگذشت و دل ار به خون بدل شد

تو میان غصه  هایت  لبخندی  پیری  بگذار... (؛

 

(سین. عین). (آرام) 

 

۱۹ مرداد ۹۹ ۵ نظر
سفید

عکس

گاهی تنها یک عکس می ماند!

گاهی تنها یک عکس می ماند برای بوییدن!

یک عکس برای شنیدن!

عکسی که شاید کج ومعوج باشد

یا حتی خطی خطی

با لکه های رنگارنگی که دست زمان روی آن نقاشی کرده است

گاهی از تمام  وجود یک فرد، تنها تصویری پر ابهام بر جای می ماند

و خلاصه زمان هایی طولانی یک عکس می شود

گاهی تنها یک عکس می ماند...

 

(سین. عین). (آرام) 

 

 

۱۹ مرداد ۹۹ ۵ نظر
سفید

بی نام

مقصد تو بودی!

جاده ها را در هم گره زدی

و کوه هایی عظیم بر سر راهم نشاندی

اکنون هم مقصد تو هستی!

من اما، سرگشته بی سر وپایی شده ام

که در جست و جویت

به جنون رسیده است... 

 

(سین. عین).(آرام)

 

 

 

 

۱۷ مرداد ۹۹ ۴ نظر
سفید

خسته ام

خسته ام ای عشق بر دادم بِرَسْ

                                             خسته ام اللَه به فریادم بِرَسْ

خسته و رنجورم از هر یک نفس

                                              خسته ام مادر به نجوایم بِرَسْ... 

 

(سین. عین).(آرام) 

پانوشت: این اولین دوبیتی بود که نوشتم/:

اصلا جدیدا هرکاری میکنم نمیتونم یه شعر بلند بالا بگم

بگمم همش چرت و پرت میشه به جر اون تیکه اصلیش مثلا

نمی دونم چیکار کنم یه قالب جدید بدم بیرون بشه یه بیتی های من😌😎😂

شعر یک بیتی هم نداشتیم که من ساختم 😐

واقعا نیستا😐

اونایی هم که داخل سایت های دیگه زدن یک بیت از یک شعرِ

نه اینکه شعر کلا 1 بیت باشه😐

خلاصه که آره امیدوارم هرچه زودتر قلمم شفا پیدا کنه

 

۱۴ مرداد ۹۹ ۵ نظر
سفید